شهرستان مشگین شهر
ادبیات شفاهی که گاهی ادبیات قومی و گاهی نیز ادبیات زبانی خوانده میشود، مجموعهای از لطیفترین و دلنشینترین آفریدههای مردم را دربر میگیرد. این نوع از ادبیات دارای چند خصوصیت بارز میباشد که اولین آن همانا شفاهی بودن آن است به این معنی که سینههای مردم، مطمئنترین وسیله ثبت و ضبط آن و زبان آنان تنها وسیلة انتقال مضمون خلق شدة آن نوع ادبی میباشد. دومین خصوصیات یا ویژگی ادبیات شفاهی، وابسته بودن آن به یک روحیة جمعی است در این مفهوم که زادة اندیشه شخص واحدی نیست، بلکه تخم آن در میان جامعه و توسط افراد جامعه کاشته شده و بوسیله آنها آبیاری میشود. اگر هم برخی از نمونههای ادبیات شفاهی محصول اندیشة فرد واحدی باشد بتدریج در میان سایر آفریدههای مردم دگرگون شده و شخص مذکور بدست فراموشی سپرده میشود. خصوصیت دیگر ادبیات شفاهی مردمی بودن محتوای آن است بدین ترتیب که محتوای ادبیات شفاهی از واقعیات زندگی مردم جدا نبوده و این محتوی در خدمت بیان احساسات، آرزوها و گرایشات مردم میباشد و به همین خاطر است که این نوع از ادبیات هرگز با واقعیتها قطع رابطه نکرده و واقعگرا میماند. همچنین زبان ادبیات شفاهی، زبان ساده و بیپیرایة مردم است و این سادگی باعث میشود که هدف قابل دسترستر باشد و روی همین اصل افسانهها و ترانههای مردم ساده و بیپیرایه و زود فهم هستند. ـ دوبیتیها یا بایاتیلار بایاتی یکی از پربارترین شاخههای ادبیات شفاهی مردم آذربایجان را تشکیل میدهد و وجه تسمیة آن به اینصورت است که «بایات» نام توتم یکی از قبایل اتحادیه طوایف اوغوز (قبایل چادرنشین ترک در ایران) بود و بایاتی به شعر مخصوصی که در توصیف «بایات» خوانده میشود اطلاق میگشت. با گذشت زمان- همگام با تحول فکری انسانها- و تضعیف اعتقادات توتمی، بایاتی به عنوان یک قالب شعری مورد استفادة سرایندگان گمنام مردم قرار میگیرد. بایاتیها در قالب فشرده و منسجم، افکار و معانی عمیق اجتماعی و اخلاقی و ... را در بر میگیرد. هر بایاتی مرکب از چهار مصرع میباشد که بر اساس وزن هجایی سروده شده است. هر مصرع بایاتی از هفت هجا تشکیل یافته و مصرعهای اول و دوم و چهارم هم قافیه بوده ولی مصرع سوم از نظر قافیه آزاد میباشد. همچنین دو مصرع اول و دوم بایاتی به عنوان درآمدی محسوب میشود و مضمون اصلی تنها در دو مصرع آخر بیان میگردد. زبان بایاتی زبان ساده و بیتکلف مردم است و تشبیهات دور از ذهن در بایاتی به چشم نمیخورد و از صنایع لفظی تنها جناس در اغلب بایاتیها بکار میرود. (نمونهای از بایاتی) عزیزیم باغدا دارا آچ زولفونی باغدا دارا بولبولو گولدن اؤترو چکیبلر باغدا دارا ـ چیستانها یا تاپماجالار «تاپماجا»، عبارت از پرسشی است، مرکب از یک یا چند جمله که بصورت کنایهای و گاه استعارهای ارائه میشود. به این معنا که نکات و علائمی چند از کیفیات یا خواص شیء یا مفهومی، در قالب تشبیهات و استعارات بیان میگردد و پاسخگو با تفسیر آن نکات و علائم - به کمک ذهن و حواس - میکوشد تا شیء یا مفهوم مورد نظر را دریابد. نمونهای از تاپماجا (ترجمه فارسی) ایکی کورکوم وار دو تا پوستین دارم اون قارداشا چاتار که ده برادر آن را به تن میکنند بونو کیم تاپار؟ چه کسی میتواند آن را بیابد؟ جواب: الجک جواب: دستکش پشمی گفتنی است که در دورههای گذشته و در جریان فرهنگ پذیری نسل جوان، تاپماجا، نقش مهمی داشته است و مادران که زمانی با خواندن لالایی، برای خواب کردن بچههای خود میکوشیدند در مراحل بعدی با طرح تاپماجاهای مناسب به تربیت فکری آنها میپرداختند و از این طریق قدرت تفکرشان را وسعت بخشیده و آنها را در شناخت محیط طبیعی و زندگی و نیز عوامل و ابراز آنها کمک مینمودهاند.
موضوع مطلب : چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:23 عصر :: نویسنده : داود مینایی
درباره وبلاگ منوی اصلی آخرین مطالب پیوندهای روزانه پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 87
بازدید دیروز: 20
کل بازدیدها: 272375
|
||